- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چرا ننهم؟ نهم دل بر خیالت چرا ندهم؟ دهم جان در وصالت
2 بپویم بو که در گنجم به کویت بجویم بو که دریابم جمالت
3 کمالت عاجزم کرد و عجب نیست که تو هم عاجزی اندر کمالت
4 شبم روشن شده است و من ز خوبی ندانم بدر خوانم یا هلالت
5 مرا پرسی که دل داری؟ چه گویم که بس مشکل فتاده است این سؤالت
6 خیالت دوش حالم دید گفتا که دور از حال من زار است حالت
7 ز خاقانی خیالی ماند و آن نیز مماناد ار بماند بیخیالت