چرا ستمگر من با کسی جفا نکند از وحشی بافقی غزل 218

وحشی بافقی

آثار وحشی بافقی

وحشی بافقی

چرا ستمگر من با کسی جفا نکند

1 چرا ستمگر من با کسی جفا نکند جفای او همه کس می‌کشد چرا نکند

2 فغان ز سنگدل من که خون سد مظلوم به ظلم ریزد و اندیشه از خدا نکند

3 چه غصه‌ها که نخوردم ز آشنایی تو خدا ترا به کسی یارب آشنا نکند

4 کدام سنگدل از درد من خبر دارد که با وجود دل سخت گریه‌ها نکند

5 کشیده جام و سر بی‌گنه کشی دارد عجب که بر نکشد تیغ و قصد ما نکند

6 به جای خویش نیامد مرا چو وحشی دل اگر ز تیر تو پیکان به سینه جا نکند

عکس نوشته
کامنت
comment