چه شد که از همه جا از بابافغانی شیرازی غزل 197

بابافغانی شیرازی

آثار بابافغانی شیرازی

بابافغانی شیرازی

چه شد که از همه جا بوی درد می آید

1 چه شد که از همه جا بوی درد می آید زهر که می شنوم آه سرد می آید

2 ز گریه کور شدم وه که دل نشد بیدار ازین گلاب که بر روی زرد می آید

3 قرار نیست درین چشم هرزه گرد هنوز ز رهگذار تو چندانکه گرد می آید

4 ز عشق خون جگر نوش و شکر کن که بشر به عالم از پی این خواب و خورد می آید

5 یکی درست نسازد زمانه ی نامرد ز صد شکست که در کار مرد می آید

6 مخور فریب که پس مانده هزار خمست میی کزین قدح لاجورد می آید

7 ضرورتست فغانی وصال همنفسی ز صد هزار یکی چون تو فرد می آید

عکس نوشته
کامنت
comment