-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چه شد که از همه جا بوی درد می آید زهر که می شنوم آه سرد می آید
2 ز گریه کور شدم وه که دل نشد بیدار ازین گلاب که بر روی زرد می آید
3 قرار نیست درین چشم هرزه گرد هنوز ز رهگذار تو چندانکه گرد می آید
4 ز عشق خون جگر نوش و شکر کن که بشر به عالم از پی این خواب و خورد می آید
5 یکی درست نسازد زمانه ی نامرد ز صد شکست که در کار مرد می آید
6 مخور فریب که پس مانده هزار خمست میی کزین قدح لاجورد می آید
7 ضرورتست فغانی وصال همنفسی ز صد هزار یکی چون تو فرد می آید