خود را چرا رگ زدی از مسعود سعد سلمان توصیفات 65

مسعود سعد سلمان

آثار مسعود سعد سلمان

مسعود سعد سلمان

خود را چرا رگ زدی بی علتی

1 خود را چرا رگ زدی بی علتی ای آنکه هست خون رگت جان من

2 دانسته ای که خون تو جان منست زین روی را بریخته ای خون ز تن

3 یا از برای آن زده ای تا شوی بر رگ زدن دلیر چو من در سخن

4 برگ گلست دست تو آری بتا بر برگ گل درست شود رگ زدن

عکس نوشته
کامنت
comment