- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هر کو نه خدمت تو کند در بطالتست وآن کو نه مدحت تو کند در ضلالتست
2 قومی بکار دنیی وقومی بآخرت مشغولیی که با تو نباشد بطالتست
3 نظمی که می کنیم وبآخر نمی رسد از داستان عشق تو اول مقالتست
4 از حال ما خبر ز مجانین عشق پرس هشیار را خبر نبود کین چه حالتست
5 گفتم بدل که تحفه جانان مکن زجان گو را بکار ناید ومارا خجالتست
6 ابرام نامه گرچه ازآن در بریده ام آهم رسول صادق وشعرم رسالتست
7 ای عالم ار تو وعده بجنت کنی خطاست مشتاق دوست را که ز حورش ملالتست
8 آنکو بعلم وعقل خود از دوست باز ماند عقلش جنون شناس که علمش جهالتست
9 وقتست سیف را که نگوید دگر سخن ذکرت بدل کند که زبان را کلالتست