هرکه در دشت جنون بیند من از طغرل احراری غزل 24

طغرل احراری

طغرل احراری

طغرل احراری

هرکه در دشت جنون بیند من دیوانه را

1 هرکه در دشت جنون بیند من دیوانه را کی شود مانند مجنون آشنا بیگانه را؟!

2 حسن خوبان را جلا باشد نگاه عاشقان اعتباری نیست اینجا شمع بی‌پروانه را!

3 الفتی دارد خیال مار گیسویش به دل گنج بسیار است گویا خاک این ویرانه را!

4 از سر سودای زلف او چنان سازم گذر ای فسونگر با که می‌گویی تو این افسانه را؟!

5 با نگاهی کلبه احسان ما آباد کن نیست جز مد نگه معمار این کاشانه را

6 تا توانی در نگارستان چشمش کن نظر ای بسا افسون که باشد این عجایب‌خانه را!

7 طغرل اسرار ادب از باده روشن می‌شود نیست جز پیر طریقت مرشدی میخانه را!

عکس نوشته
کامنت
comment