- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هرکه جست از خدای خود دنیی مرحبا لیک نبودش عقبی
2 هردو نبود به هم یکی بگذار زان سرای نفیس دست مدار
3 هست بیقدر دنیی غدّار مر سگان راست این چنین مردار
4 وانکه از کردگار عقبی خواست گر مر او را دهیم جمله رواست
5 زانکه گشتای خوب کاران راست جمله عقبی حلال خواران راست
6 وانکه دعوی دوستی ما کرد از تن و جان او برآرم گرد
7 هیچ اگر بنگرد سوی اغیار زنده او را برآورم بردار
8 دانی از بهر چیست رنج و عنا زانکه اللّٰه اَغیَرُ منّا
9 تن خود از دین به کام دارد مرد هرچه جز حق حرام دارد مرد