1 هرکه در اظهار مطلب هرزهنالی میکند گر همه کهسار باشد شیشه خالی میکند
2 بهر حاجت پیش هر کس رو نباید ساختن خفت این تصویر را آخر زگالی میکند
3 منعم و تقلید درویشان، خدا شرمش دهاد چینی خود را عبث ننگ سفالی میکند
4 جز خری کز صحبت اهل دول نازد به خویش کم کسی با خرس فخر هم جوالی میکند
5 جسم خاکی را به اقبال ادب گردون کنید این بناها را خمیدن طاق عالی میکند
6 خامشی دلچسبیی دارد که تا وامیرسیم حرف نامربوط ما را شعر عالی میکند
7 شبهه از طاق بلند افکنده مینای شعور ابروی بیمو به چشم ما هلالی میکند
8 لاف منعم بشنو و تن زن که آب و رنگ جاه عالمی را بلبل گلهای قالی میکند
9 با همه واماندگی زین دشت و در باید گذشت سایه گر پایی ندارد سینه مالی میکند
10 بسکه جای پر زدن تنگ است درگلزار ما چارهٔ پرواز رنگ، افسردهبالی میکند
11 در عدم بیدل تو و من شیشه و سنگی نداشت کس چه سازد زندگی بیاعتدالی میکند