-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هر آن خصمی که با من آسمان کرد شرار آه من با او همان کرد
2 مرا چون یافت در تن نیست جانی بهای بوسه ی او نقد جان کرد
3 مآلی خوش ندارد جور بنگر چه با گل عاقبت باد خزان کرد
4 همین بیمهری گردون مرا بس که با آن سست مهرم مهربان کرد
5 چه با کاهی کند سوزان شراری غم جانکاه او با جان همان کرد
6 خوش آن کو عمر فانی در ره عشق مبدل با حیات جاودان کرد
7 (سحاب) از فتنهٔ دهر ایمن آن گشت که جا بر درگه پیر مغان کرد