-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هر که حرفی ز کتاب دل ما گوش کند هر چه از هر که شنیده است فراموش کند
2 تا ابد از دو جهان بیخبر افتد مدهوش هر که یک جرعه می از ساغر ما نوش کند
3 لذت مستی بیباده ما هر که چشید کی دگر یاد شراب و هوس هوش کند
4 هر که دید است رخ او ندهد گوش به پند چشم خود وقف بر آن زلف و بناگوش کند
5 افسدوهاست شه عشق که در قریهٔ دل هرچه یابد همه را بیخود و مدهوش کند
6 ز آسمان بهر نثارش طبق نور آید سینهٔ خویش بر اسرار چو سرپوش کند
7 پخت دل ز آتش سودای غم بیهوده فیض مگذار که این دیک دگر جوش کند