1 هر که مقصود و مرادش خور و خوابست از عمر حیوانیست که بالاش به انسان ماند
2 هر چه داری بده و دولت معنی بستان تا چو این نعمت ظاهر برود آن ماند
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 گر کسی سرو شنیدهست که رفتهست این است یا صنوبر که بناگوش و برش سیمین است
2 نه بلندیست به صورت که تو معلوم کنی که بلند از نظر مردم کوتهبین است
1 اگر دستم رسد روزی که انصاف از تو بستانم قضای عهد ماضی را شبی دستی برافشانم
2 چنانت دوست میدارم که گر روزی فراق افتد تو صبر از من توانی کرد و من صبر از تو نتوانم
1 دوست میدارم من این نالیدن دلسوز را تا به هر نوعی که باشد بگذرانم روز را
2 شب همه شب انتظار صبحرویی میرود کان صباحت نیست این صبح جهانافروز را
1 عشقبازی نه من آخر به جهان آوردم یا گناهیست که اول من مسکین کردم
2 تو که از صورت حال دل ما بیخبری غم دل با تو نگویم که ندانی دردم
1 بگذشت و چه گویم که چه بر من بگذشت سیلاب محبتم ز دامن بگذشت
2 دستی به دلم فرو کن ای یار عزیز تا تیر ببینی که ز جوشن بگذشت
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به