1 هر که کشته شود به عشق خدا به یقینم که او خدا گشته است
2 خونبها خود هدیه به گشتهٔ خویش تا نگوئی که او چرا کشته است
3 پادشاهی دهد به درویشی هان نگویی که او گدا گشته است
1 در دل ما نقد گنج ما طلب گوهر ار جوئی از این دریا طلب
2 یک زمان در بحر ما با ما نشین عین ما را هم به عین ما طلب
1 ما حبابیم و عین ما دریا نظری کن به عین ما در ما
2 بندهٔ حضرت خداوندیم به جمال و کمال بی همتا
1 نقد گنج کنت کنزا را طلب گوهر دُر یتیم از ما طلب
2 عاشقانه خم می را نوش کن جرعه ای بود بیا دریا طلب