-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هر که را من به مهر خواندم دوست چون دگر کس شناخت شد دشمن
2 چه پی دشمنان شود به خلاف چه دم دوستان خورد به سخن
3 خواه با دشمن است سر در جیب خواه با دوست پای در دامن
4 آب و آتش یکی است بر تن مشک خواه آب آر و خواه آتش زن
5 از تنش بوی دشمنی آید چون شود دوست آشنای دو تن
6 دوست از هر دو تن دو رنگ شود دل از آن کو دو رنگ شد برکن
7 دوست کاول شناخت دشمن و دوست شد چو عالم دو رنگ در هر فن
8 گه گه از خود هم آیدم غیرت که بود دوست هم سرا با من
9 سایهٔ خویش هم نهان خواهم چون شود سرو دوست سایه فکن
10 صد هزار است غیرتم بر دوست آنچه یک غیرت آیدم بر زن