- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هرک آتش من دارد او خرقه ز من دارد زخمی چو حسینستش جامی چو حسن دارد
2 غم نیست اگر ماهش افتاد در این چاهش زیرا رسن زلفش در دست رسن دارد
3 نفس ار چه که زاهد شد او راست نخواهد شد گر راستیی خواهی آن سرو چمن دارد
4 صد مه اگر افزاید در چشم خوشش ناید با تنگی چشم او کان خوب ختن دارد
5 از عکس ویست ای جان گر چرخ ضیا دارد یا باغ گل خندان یا سرو و سمن دارد
6 گر صورت شمع او اندر لگن غیرست بر سقف زند نورش گر شمع لگن دارد
7 گر با دگرانی تو در ما نگرانی تو ما روح صفا داریم گر غیر بدن دارد
8 بس مست شدست این دل وز دست شدست این دل گر خرد شدست این دل زان زلف شکن دارد
9 شمس الحق تبریزی شاه همه شیرانست در بیشه جان ما آن شیر وطن دارد