- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هر که با پاکدلان، صبح و مسائی دارد دلش از پرتو اسرار، صفائی دارد
2 زهد با نیت پاک است، نه با جامهٔ پاک ای بس آلوده، که پاکیزه ردائی دارد
3 شمع خندید به هر بزم، از آن معنی سوخت خنده، بیچاره ندانست که جائی دارد
4 سوی بتخانه مرو، پند برهمن مشنو بت پرستی مکن، این ملک خدائی دارد
5 هیزم سوخته، شمع ره و منزل نشود باید افروخت چراغی، که ضیائی دارد
6 گرگ، نزدیک چراگاه و شبان رفته به خواب بره، دور از رمه و عزم چرائی دارد
7 مور، هرگز بدر قصر سلیمان نرود تا که در لانهٔ خود، برگ و نوائی دارد
8 گهر وقت، بدین خیرگی از دست مده آخر این در گرانمایه بهائی دارد
9 فرخ آن شاخک نورسته که در باغ وجود وقت رستن، هوس نشو و نمائی دارد
10 صرف باطل نکند عمر گرامی، پروین آنکه چون پیر خرد، راهنمائی دارد