هرکرا داد سعادت بلقای تو از سیف فرغانی غزل 251

سیف فرغانی

آثار سیف فرغانی

سیف فرغانی

هرکرا داد سعادت بلقای تو نوید

1 هرکرا داد سعادت بلقای تو نوید تا ابد بر سر کویت بنشیند بامید

2 بی خبر از رخ نیکوی تو بر پشت زمین آنچنان زست که بر روی سیه چشم سپید

3 گل مهرت عجب از دوحه استعدادش همچو میوه ز سپیدار و شکوفه از بید

4 ای گدایان ترا ننگ ز مال قارون وی غلامان ترا عار ز ملک جمشید

5 روشنایی جمال ای رخ تو رشک قمر هست تابنده ز روی تو چو نور از خورشید

6 در بر مطرب ما می شنود گوش رباب ناله عشق تو زابریشم چنگ ناهید

7 بنده را صفحه روییست بزردی چو قلم ای ترا نقطه خالی بسیاهی چو مدید

8 این صحیح است که در هر دهنی از عشقت ما حدیثیم ولیکن بتو داریم اسنید

9 سیف فرغانی وصلت بدعا می خواهد نبود دعوت مضطر ز اجابت نومید

عکس نوشته
کامنت
comment