- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هر که بی دوست میبرد خوابش همچنان صبر هست و پایابش
2 خواب از آن چشم چشم نتوان داشت که ز سر برگذشت سیلابش
3 نه به خود میرود گرفته عشق دیگری میبرد به قلابش
4 چه کند پای بند مهر کسی که نبیند جفای اصحابش
5 هر که حاجت به درگهی دارد لازمست احتمال بوابش
6 ناگزیرست تلخ و شیرینش خار و خرما و زهر و جلابش
7 سایرست این مثل که مستسقی نکند رود دجله سیرابش
8 شب هجران دوست ظلمانیست ور برآید هزار مهتابش
9 برود جان مستمند از تن نرود مهر مهر احبابش
10 سعدیا گوسفند قربانی به که نالد ز دست قصابش