- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هر که اندر موسم گل همچو گل می خواره نیست آنچنان پندار کوخود در جهان یکباره نیست
2 نرگس صاحب نظر تا دید احوال جهان اختیارش از جهان جز مستی و نظّاره نیت
3 تا صبا شد حلّه باف و ابر شد گوهرفشان هیچ لعبت در جهان خالی ز طوق و یاره نیست
4 گل ز بلبل طیره شد، زان جامه برخود پاره کرد زآنکه پر گویست و او را طاقت گفتاره نیست
5 ساغر لاله اگر بشکست بر جای خودست زانکه جای کاسه بازی مغز سنگ خاره نیست
6 از لب سوسن چو رنگ و بوی شیر آید همی پس برای چه چو غنچه بسته در گهواره نیست؟
7 نسترن بر گلبن و برگ شکوفه در هوا از طریق صورت الّا ثابت و سیّاره نیست
8 از درون پیرهن رنگی ندارد حسن گل ز آنکه او را مایۀ خوبی بجز رخساره نیست
9 گر جهد بیرون ز سنگ خاره آتش پاره ها لاله را از سنگ خاره جسته آتش پاره نیست
10 در میان سرو و سوسن رطل می باید گران مجلس آزادگانرا از گرانی چاره نیست