1 هر که روی تو ندید از دو جهان هیچ ندید هر که نشنید ز تو هیچ کلامی نشنید
2 هر سری کو ز می عشق تو مدهوش نشد چو شنید از ره گوش و ز ره چشم چو دید
3 از ازل تا به ابد در دو جهان گرسنه ماند هر که از مائده عشق طعامی نچشید
4 تا بشام ابد از رنج خمار ایمن شد هر که در صبح ازل ساغری از عشق چشید
5 آب حیوان که حضر در ظلماتش میجست بجز از عشق نبود این خبر از غیب رسید
6 غیر عشق از دو جهان هیچ متاع مردم چشم و دل اهل بصیرت نگزید
7 هر که در بحر غم عشق فروشد چون فیض نه بکس نی ز کسی زهد فرو شد نه خرید