- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هر که را معنی نمی خیزد ز دل گفتار نیست نیست یک عارف که هم ساقی و هم خمار نیست
2 خار خار کوی یاری هست هر کس را دلیست نشکفد هر گل که در پای دلش این خار نیست
3 سحر چشم بت به کارست و دعای برهمن گبر هر تاری که بندد بر میان زنار نیست
4 توبه هشیار، می گویند می گردد قبول تا ننوشم می مرا یارای استغفار نیست
5 مستی و شاهدپرستی، هرزه خندی و نشاط کار کار می گسارانست و دیگر کار نیست
6 پیش پای گرم و سرد روزگار افتاده ام سایه در ویرانه ام از پستی دیوار نیست
7 اندکی ای ناله امشب بی اثر می یابمت آن که هر شب می شنید امشب مگر بیدار نیست
8 مردم از شرمندگی تا چند با هر ناکسی مردمت از دور بنمایند و گویم یار نیست
9 مجلس آخر شد «نظیری » حال خود با او بگو هر نفس بزمی و هر دم صحبتی در کار نیست