هر که بر زیردستان نبخشاید، به جور زبردستان گرفتار آید. ,
2 نه هر بازو که در وی قوتی هست به مردی عاجزان را بشکند دست
3 ضعیفان را مکن بر دل گزندی که در مانی به جور زورمندی
1 خلیلی الهدی انجی و اصلح ولکن من هداه الله افلح
2 نصیحت نیکبختان گوش گیرند حکیمان پند درویشان پذیرند
1 ما همه چشمیم و تو نور ای صنم چشم بد از روی تو دور ای صنم
2 روی مپوشان که بهشتی بود هر که ببیند چو تو حور ای صنم
1 عشقبازی نه من آخر به جهان آوردم یا گناهیست که اول من مسکین کردم
2 تو که از صورت حال دل ما بیخبری غم دل با تو نگویم که ندانی دردم
1 بگذشت و چه گویم که چه بر من بگذشت سیلاب محبتم ز دامن بگذشت
2 دستی به دلم فرو کن ای یار عزیز تا تیر ببینی که ز جوشن بگذشت