-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
هر که کند منع من از روی از سحاب اصفهانی غزل 288
هر که کند منع من از روی تو
1 هر که کند منع من از روی تو کاش به بیند رخ نیکوی تو
2 تیغ به روی تو کشیده است لیک خون مرا ریخته ابروی تو
3 گریه ی خلق از تو ولی آب چشم خاک مرا میبرد از کوی تو
4 کرده عیان بر همه صید افگنی زخم دلم قوت بازوی تو
5 برگ سمن کرده به سنبل عیان زلف سمن سای سمن بوی تو
6 کده ز اعجاز لبت زنده باز هرکه کشد نرگس جادوی تو
7 چشم (سحاب) ار نبود اشک بار می زند آتش به جهان خوی تو
کامنت
