هرکه به روی لعل از کمال‌الدین اسماعیل غزل 90

کمال‌الدین اسماعیل

آثار کمال‌الدین اسماعیل

کمال‌الدین اسماعیل

هرکه به روی لعل شیرین تو فرمان می‌دهد

1 هرکه به روی لعل شیرین تو فرمان می‌دهد جان شیرین از بن سی و دو دندان می‌دهد

2 چشم بدمستت به زخم تیغ حاصل می‌کند هر قراری کان سر زلف پریشان می‌دهد

3 شحنهٔ بازار عشقت بی‌محابا هر زمان گوشمال عالمی بر دست هجران می‌دهد

4 گفت عشقت خون تو من هم بریزم عاقبت راستی را وعده‌های خوش فراوان می‌دهد

5 خندۀ پنهان تو در زیر لب هر ساعتی عاشقان را ریشخندی بس به سامان می‌دهد

6 گه دهانم ناله را در کوه می‌بندد عنان گاه چشمم اشک را سر در بیابان می‌دهد

7 چشم تو گر گه‌گهی از اشک مژگان تر کند آن نه ار زحمت بود، خود آب پیکان می‌دهد

8 گفتمش بوسی به جانی می‌فروشد لعل تو تا نپنداری که لعلت بوسه ارزان می‌دهد

9 گفت زوری نیست بر کس بوسهٔ من طرح نیست هر کرا دل می‌دهد می‌آید و جان می‌دهد

10 جان همی‌دادم به آسانی، فراقت گفت هی این توقّف بین که پنداری که تاوان می‌دهد

عکس نوشته
کامنت
comment