-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هر آنکه سوی تو آمد شد از فنا محفوظ بزیر سایهٔ لطفت شد از بلا محفوظ
2 ز خوف و حزن پناهیست کعبهٔ وصلت درین پناه بود جان زهر عنا محفوظ
3 اشارهایست ز ابرو و چشم و تیر و کمان که تا بما نگریزی نهٔ زما محفوظ
4 فرو گذاشت ز رخ آن دو عروهٔ وثقی که هر که چنگ بما زد شد از بلا محفوظ
5 بزیر سبزهٔ خطّش نهفته لب میگفت که آب چشمهٔ خضر است نزد ما محفوظ
6 تو تا بخود نگری مرگ با تو دارد کار ز خود برآی که تا باشی از فنا محفوظ
7 تو چند باشی حافظ رسوم مردم را بیا بدرگه ما تا شوی بما محفوظ
8 بسوی مأمن عشق خدا گریز ای فیض که تا زخویش رهی گردی از فنا محفوظ
9 کسی که غور کند نکتهای شعر مرا شود ز جهل و ضلال ایمن از خدا محفوظ