1 هر که آمد بر خدای قبول نکند هیچش از خدا مشغول
2 یونس اندر دهان ماهی شد همچنان مونس الهی شد
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 مشتاقی و صبوری از حد گذشت یارا گر تو شکیب داری طاقت نمانْد ما را
2 باری به چشم احسان در حال ما نظر کن کز خوان پادشاهان راحت بود گدا را
1 دیدار مینمایی و پرهیز میکنی بازار خویش و آتش ما تیز میکنی
2 گر خون دل خوری فرح افزای میخوری ور قصد جان کنی طرب انگیز میکنی
1 مگر نسیم سحر بوی زلف یار منست که راحت دل رنجور بیقرار منست
2 به خواب درنرود چشم بخت من همه عمر گرش به خواب ببینم که در کنار منست
1 بگذشت و چه گویم که چه بر من بگذشت سیلاب محبتم ز دامن بگذشت
2 دستی به دلم فرو کن ای یار عزیز تا تیر ببینی که ز جوشن بگذشت
1 عشقبازی نه من آخر به جهان آوردم یا گناهیست که اول من مسکین کردم
2 تو که از صورت حال دل ما بیخبری غم دل با تو نگویم که ندانی دردم
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **