1 آنکه برات چمن برگل و سنبل نوشت چون به دل ما رسید حرف تغافل نوشت
2 سبزه خط چون دمید از رخ او نوبهار نسخه دیوانگی بر ورق گل نوشت
1 سیرکن نو رسیده ما را وحشت آرمیده ما را
2 ای کبوتر دچار باز شوی دیده ای نور دیده ما را
1 گل گل شکفتی از می و افروختی مرا افروختی ز باده چها سوختی مرا
2 نه مست و نه خمار نه هجران و نه وصال حیرت گدازدم که چرا سوختی مرا
1 یا جلوه مده فرشته ها را یا خام مکن برشته ها را
2 دهقانی برق اگر نباشد انبار کنند کشته ها را