کی به بزم عشق، هر لب پی به از قدسی مشهدی غزل 255

قدسی مشهدی

قدسی مشهدی

قدسی مشهدی

کی به بزم عشق، هر لب پی به جام می برد؟

1 کی به بزم عشق، هر لب پی به جام می برد؟ هر تنک ظرفی، به جام دوستی کی پی برد؟

2 کوی عشق است این نه راه کعبه و دیر مغان بی دلیلی، خضر ازین جا ره به منزل کی برد؟

3 وحشیان بر خاک مجنون پر مریزید آب چشم تا غبارش را صبا شاید به سوی حی برد

4 بی‌غمی را همچو خود پیدا کن ای مطرب بگو کی غم ما را ز دل، آواز چنگ و نی برد؟

5 رشک دارد بر هم اجزای تنم در مهر دوست سوزد از غیرت زبانم لب چو نام وی برد

6 می‌رود با سر چو پرگار و قدم بر جای خویش تا مبادا از پی دل، کس به سویش پی برد

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر