آن که هلاک من همی‌خواهد از سعدی شیرازی غزل 321

سعدی شیرازی

آثار سعدی شیرازی

سعدی شیرازی

آن که هلاک من همی‌خواهد و من سلامتش

1 آن که هلاک من همی‌خواهد و من سلامتش هر چه کند ز شاهدی کس نکند ملامتش

2 میوه نمی‌دهد به کس باغ تفرج است و بس جز به نظر نمی‌رسد سیب درخت قامتش

3 داروی دل نمی‌کنم کان که مریض عشق شد هیچ دوا نیاورد باز به استقامتش

4 هر که فدا نمی‌کند دنیی و دین و مال و سر گو غم نیکوان مخور تا نخوری ندامتش

5 جنگ نمی‌کنم اگر دست به تیغ می‌برد بلکه به خون مطالبت هم نکنم قیامتش

6 کاش که در قیامتش بار دگر بدیدمی کانچه گناه او بود من بکشم غرامتش

7 هر که هوا گرفت و رفت از پی آرزوی دل گوش مدار سعدیا بر خبر سلامتش

عکس نوشته
کامنت
comment