ای که نبوی هر چه نبود در تماشایش از غالب دهلوی غزل 109

غالب دهلوی

آثار غالب دهلوی

غالب دهلوی

ای که نبوی هر چه نبود در تماشایش مپیچ

1 ای که نبوی هر چه نبود در تماشایش مپیچ نیست غیر از سیمیا عالم، به سودایش مپیچ

2 موجه از دریا، شعاع از مهر حیرانی چراست؟ محو اصل مدعا باش و بر اجزایش مپیچ

3 آسمان وهم ست از برجیس و کیوانش مگوی نقش ما هیچ ست بر پنهان و پیدایش مپیچ

4 آخر از مینا به جاه و پایه افزون نیستی بنده ساقی شو و گردن ز ایمایش مپیچ

5 صورتی باید که باشد نغز و زیبا روزگار گو به اکسونش مپوش و گو به دیبایش مپیچ

6 نامه عنوانش بنام تست زان رو تازه است داغ غم دارد سوادش بر سراپایش مپیچ

7 دل از آن تست و نعمتهای الوانش تراست سخت در هم چون سماط خوان یغمایش مپیچ

8 ای هوس کارت ز گستاخی به بی رحمی کشید نازکیهای میانش بین به بالایش مپیچ

9 بیش ازین کی بود این هم التفاتی بوده است اینقدر بر خود ز رنجشهای بیجایش مپیچ

10 نعش غالب همچنین بر جا گذار آخر شبست خیز و در کحلی پرند گوهرآمایش مپیچ

عکس نوشته
کامنت
comment