-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مجالی کی بود با تو حدیث خویشتن گفتن که پیش چون تو بدخوئی نمی آرم سخن گفتن
2 زمانی خلوتی خواهم که گویم حال خود با تو که نتوان شرح حال خویشتن در انجمن گفتن
3 قد و روی ترا چون هر کسی سرو سمن گوید توان خاروخس کویت به از سرو و سمن گفتن
4 به جان کندن نهانی یک سخن گویند از او با من که از شیرین حکایت خوش بود با کوهکن گفتن
5 نباید گفت با بی درد هرگز وصف حسن تو که بی حاصل بود بسیار از گل با زغن گفتن
6 غم تو از دل محیی نخواهد شد به آسانی که نتواند مقید بی جهت ترک وطن گفتن