آن کس که تو از جلال الدین محمد مولوی غزل 1882

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

آن کس که تو را بیند وانگه نظرش بر تن

1 آن کس که تو را بیند وانگه نظرش بر تن ز آیینه ندیده‌ست او الا سیهی آهن

2 از آب حیات تو دور است به ذات تو کز کبر برآید او بالا مثل روغن

3 پای تو چو جان بوسد تا حشر لبان لیسد از لذت آن بوسه ای روت مه روشن

4 گفتم به دلم چونی گفتا که در افزونی زیرا که خیالش را هستم به خدا مسکن

5 در سینه خیال او وان گاه غم و غصه در آب حیات او وانگه خطر مردن

عکس نوشته
کامنت
comment