- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 کیست که در کوی تو فتنهٔ روی نیست وز پی دیدار تو بر سر کوی تو نیست
2 فتنه به بازار عشق بر سر کار است از آنک راستی کار او جز خم موی تو نیست
3 روی تو جان پرورد خوی تو خونم خورد آه که خوی بدت در خور روی تو نیست
4 با غم هجران تو شادم ازیرا مرا طاقت هجر تو هست طاقت خوی تو نیست
5 روی من از هیچ آب بهره ندارد از آنک آب من از هیچ روی بابت جوی تو نیست
6 بوی تو باد آورد دشمن بادی از آنک جان چو خاقانیی محرم بوی تو نیست