کی باشد از جهان بدن سوی جان از فیض کاشانی غزل 701

1 کی باشد از جهان بدن سوی جان رویم زان نیز بگذریم ورای جهان رویم

2 از تن به جان سوی جانان سفر کنیم طی مکان کنیم و سوی لامکان رویم

3 شور و شغب کنیم پس پردهٔ صور وین راه را ز چشم خلایق نهان رویم

4 کس دید و کس ندید به پریم زین قفس تا کوه قاف جانت عنقا روان رویم

5 تا چند اوفتیم در این و گل چو خر چون عیسی از زمین به سوی آسمان رویم

6 تا چند اینچنین گذرانیم روزگار گویند هست طور دگر آنچنان رویم

7 سوزیم در جحیم خودی فیض تا به کی خود واکنیم از خود و سوی جنان رویم