آنکه گرداند ز ما دانسته از اسیر شهرستانی غزل 24

اسیر شهرستانی

آثار اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

آنکه گرداند ز ما دانسته راه خویش را

1 آنکه گرداند ز ما دانسته راه خویش را کاش می آموخت برگشتن نگاه خویش را

2 انتقام فتنه از بیباکی من می کشد خوی حسن از عشق می داند گناه خویش را

3 سرزمین جلوه صیاد ما دام بلاست در طلسم افکنده چشمش صیدگاه خویش را

4 روز محشر قاتل ما را نشان دیگر است می کند مست خموشی دادخواه خویش را

5 شام تنهایی اسیر از آتش سودای اوست کرده صبح مشرق دل دود آه خویش را

عکس نوشته
کامنت
comment