کسی که در قدح دیگران بهار از اسیر شهرستانی غزل 56

اسیر شهرستانی

آثار اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

کسی که در قدح دیگران بهار گداخت

1 کسی که در قدح دیگران بهار گداخت مرا در آتش افسرده خمار گداخت

2 شدم غبار و نیامد دگر چه چاره کنم نگشت وعده فراموش و انتظار گداخت

3 توبه کردم آسمان میخانه ساخت از شکست شیشه ام پیمانه ساخت

4 شمع را همدرد بلبل کرد عشق برگ گل چید و پر پروانه ساخت

5 می توان از صید وحشی ساقیان دامگاه گریه مستانه ساخت

عکس نوشته
کامنت
comment