- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آن که بر نسترن از غالیه خالی دارد الحق آراسته خلقی و جمالی دارد
2 درد دل پیش که گویم که به جز باد صبا کس ندانم که در آن کوی مجالی دارد
3 دل چنین سخت نباشد که یکی بر سر راه تشنه میمیرد و شخص آب زلالی دارد
4 زندگانی نتوان گفت و حیاتی که مراست زنده آنست که با دوست وصالی دارد
5 من به دیدار تو مشتاقم و از غیر ملول گر تو را از من و از غیر ملالی دارد
6 مرغ بر بام تو ره دارد و من بر سر کوی حبذا مرغ که آخر پر و بالی دارد
7 غم دل با تو نگویم که نداری غم دل با کسی حال توان گفت که حالی دارد
8 طالب وصل تو چون مفلس و اندیشه گنج حاصل آنست که سودای محالی دارد
9 عاقبت سر به بیابان بنهد چون سعدی هر که در سر هوس چون تو غزالی دارد