- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای که ز خوبی نصیب یافته حد نصاب دری و یاقوت لب، سیم بر، وزر نقاب
2 ای که بمعمورۀ حسن، تو فرماندهی لشگر عشق تو کرد کشور دل را خراب
3 حسرت روی تو دادد هستی ما را بباد وز غم تو دل گداخت، شد جگر از غصه آب
4 طرۀ طرّار تو روز مرا کرده تار نرگس بیمار تو برده شب از دیده خواب
5 لالۀ رخسار تو شمع جهانسوز من سینه از او داغدار، مرغ دل از وی کباب
6 تیع دوا بروی تو برده ز سر هوش من شور تو شوریده ام کرده نه شور شراب
7 خط تو دیباچۀ دفتر حسن ازل گشته مصور در او معنی علم الکتاب
8 تا ندرد مفتقر پردۀ پندار را کی نگرد یار را جلوه کنان بی حجاب