1 آنکه در حضرت بیچون تو قربی دارد گر جهانی به هم آید به بعیدش نکنند
2 وآنکه در نامهٔ او خامهٔ بدبختی تست گر همه خلق بکوشند سعیدش نکنند
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 شراب از دست خوبان سلسبیلست و گر خود خون میخواران سبیلست
2 نمیدانم رطب را چاشنی چیست همیبینم که خرما بر نخیلست
1 سلسلهٔ موی دوست حلقه دام بلاست هر که در این حلقه نیست فارغ از این ماجراست
2 گر بزنندم به تیغ در نظرش بیدریغ دیدن او یک نظر صد چو منش خونبهاست
1 گر کسی سرو شنیدهست که رفتهست این است یا صنوبر که بناگوش و برش سیمین است
2 نه بلندیست به صورت که تو معلوم کنی که بلند از نظر مردم کوتهبین است
1 عشقبازی نه من آخر به جهان آوردم یا گناهیست که اول من مسکین کردم
2 تو که از صورت حال دل ما بیخبری غم دل با تو نگویم که ندانی دردم
1 بگذشت و چه گویم که چه بر من بگذشت سیلاب محبتم ز دامن بگذشت
2 دستی به دلم فرو کن ای یار عزیز تا تیر ببینی که ز جوشن بگذشت
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به