کی به غیر از دیدنش اندیشه از قدسی مشهدی غزل 378

قدسی مشهدی

آثار قدسی مشهدی

قدسی مشهدی

کی به غیر از دیدنش اندیشه دیگر کنم

1 کی به غیر از دیدنش اندیشه دیگر کنم چون نظر هرجا شوم گم، سر ز مژگان بر کنم

2 حال دل خاطرنشان او کنم روز وصال گر دهد نظاره‌ام فرصت که چشمی تر کنم

3 چون خیال عافیت بندم، بسوزم خویش را تا چو اخگر داغ را مرهم ز خاکستر کنم

4 شعله را گر سر فرود آید به جسم زار من می‌توانم زین کف خاشاک، دودی بر کنم

5 از خیال غمزه‌ات، چون غنچه بر اوراق دل روز و شب مشق خراش سینه با نشتر کنم

6 خوشدلم از ناامیدی، ورنه از تاثیر عشق {بیاض} تر کنم

7 سوختم قدسی و اشکم ماند برجا، تا به کی این کف خون را نثار مشت خاکستر کنم

عکس نوشته
کامنت
comment