- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 کیست کاندر دو جهان عاشق دیدار تو نیست کو کسی کو بدل و دیده خریدار تو نیست
2 دور کن پرده زرخسار و رقیب از پهلو که مرا طاقت نادیدن دیدار تو نیست
3 در تو حیرانم وآنکس که ندانست ترا وندر آن کس که بدانست وطلب کارتو نیست
4 در طلب کاری گلزار وصالت امروز نیست راهی که درو پای من وخار تو نیست
5 شربت وصل ترا وقت صلای عام است زآنکه در شهر کسی نیست که بیمار تو نیست
6 من بشکرانه وصلت دل وجان پیش کشم گر متاع دل وجان کاسد بازار تو نیست
7 در بهای نظری از تو بدادم جانی بپذیر از من اگرچند سزاوار تو نیست
8 وصل تو خواستم از لطف تو روزی، گفتی چون مرا رای بود حاجت گفتار تو نیست
9 سیف فرغانی ازتو بکه نالد چون هیچ «کس ندانم که درین شهر گرفتار تو نیست »