بابافغانی شیرازی

بابافغانی شیرازی

بابافغانی شیرازی
بابافغانی شیرازی

گر آن بودی که بختم از بابافغانی شیرازی غزل 567

غزل 567 ام از 695 غزلیات

گر آن بودی که بختم نیکخواه خویشتن بودی

1 گر آن بودی که بختم نیکخواه خویشتن بودی سرم در پای ترک کج‌کلاه خویشتن بودی

2 نگشتی هرزه بر گرد چراغ دیگران هرگز صفای خاطرم از برق آه خویشتن بودی

3 کجا بر طاق ابرویش توانستی نظر کردن اگر خونخواه چون چشم سیاه خویشتن بودی

4 ز خوی بد دل دیوانه در دام بلا افتاد وگرنه تا قیامت در پناه خویشتن بودی

5 به وصل دیگرانم دل مده ناصِح که از خوبان مرا گر طالعی بودی ز ماه خویشتن بودی

6 نگشتی پایمال توسنش آیینهٔ دل‌ها گرش یک ره نظر بر خاک راه خویشتن بودی

7 شهید و تشنهٔ بادام آن ترک شکرریزم که نقل مجلسش نقل سیاه خویشتن بودی

8 به جرم عشق اگر بر دار کردی مستمندی را هنوزش صد نظر بر بی‌گناه خویشتن بودی

9 ازین چابک‌سواران گر فغانی داشتی بختی سرش هم در رکاب پادشاه خویشتن بودی

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر گر آن بودی که بختم نیکخواه خویشتن بودی

شاعر شعر گر آن بودی که بختم نیکخواه خویشتن بودی چه کسی است ؟

شاعر شعر گر آن بودی که بختم نیکخواه خویشتن بودی بابافغانی شیرازی می باشد.

شعر گر آن بودی که بختم نیکخواه خویشتن بودی در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 10 سروده شده است.

قالب شعر گر آن بودی که بختم نیکخواه خویشتن بودی چیست ؟

قالب شعر گر آن بودی که بختم نیکخواه خویشتن بودی غزل است

مضمون اصلی شعر گر آن بودی که بختم نیکخواه خویشتن بودی چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ است.
بنر