چه گویمت که چه با جانم اشتیاق از وحشی بافقی غزل 126

وحشی بافقی

آثار وحشی بافقی

وحشی بافقی

چه گویمت که چه با جانم اشتیاق نکرد

1 چه گویمت که چه با جانم اشتیاق نکرد چه کارها که به فرمودهٔ فراق نکرد

2 زمانه وصل ترا سد سبب مهیا ساخت ولی چه سود که اقبالم اتفاق نکرد

3 هزار نقش وفاقم نمود ظاهر بخت ولیک باطن خود ساده از نفاق نکرد

4 کلید دار عنایت وسیله‌ها انگیخت ولیک بخت بدم با تو هم وثاق نکرد

5 چه ذوق از اینهمه تنگ شکر، که بخت گشود چو دفع تلخی هجر تو از مذاق نکرد

6 شد از فراق به یک ذره صبر راضی و نیست کسی که طاقت او را غم تو طاق نکرد

7 مذاق وحشی و این درد و غم که ساقی وقت نصیب ساغر ما بادهٔ رواق نکرد

عکس نوشته
کامنت
comment