شوی هرجا دچار چشمش اظهار از قصاب کاشانی غزل 268

قصاب کاشانی

آثار قصاب کاشانی

قصاب کاشانی

شوی هرجا دچار چشمش اظهار محبت کن

1 شوی هرجا دچار چشمش اظهار محبت کن در این می‌خانه چون وارد شوی می نوش و عشرت کن

2 به هر حالت که باشد دستگیری کن ضعیفان را رسی بر مشهد پروانه گر روزی زیارت کن

3 درآ غافل به تن هرگه که بینی رفته‌ام از خود به جز مهر تو هر چیزی که در دل بود غارت کن

4 ز جوش کشتگان تیغ ناز خویش عالم را ز جا برخیز و بنما جلوه‌ای برپا قیامت کن

5 ز هجرت مردم و یک‌ره مرا بر سر نمی‌آیی به قربان سرت گردم بیا و ترک عادت کن

6 به تعمیر وجودم آب ده شمشیر ابرو را چه شد عمری است ویران کرده‌ای یک‌دم عمارت کن

7 نمی‌گویم برون‌آ، یا بمان بی اختیار من برو ای جان و جانان آنچه فرماید اطاعت کن

8 لباس زندگی را نیست آسایش اگر خواهی روی چون در کفن تا می‌توانی خواب راحت کن

9 حضور قلب بتوان یافت قصاب از قناعت‌ها تو را چون کرد بسمل باش تسلیم و قناعت کن

عکس نوشته
کامنت
comment