هرکجا شوق توام ساغر کش از طغرل احراری غزل 148

طغرل احراری

آثار طغرل احراری

طغرل احراری

هرکجا شوق توام ساغر کش آمال بود

1 هرکجا شوق توام ساغر کش آمال بود صبح عشرت سربلند و شام غم پامال بود

2 داشتم از زلف او سرمایه عیش ابد تا سواد خط او بر روی دولت خال بود

3 دیده آیینه بر رویش گشودند در ازل عرض جوهر در زبان صورت او لال بود

4 می‌زدم هر لحظه من دستی به دامان دعا چون الف قدم به یاد ابروی او دال بود

5 خاطر ما کی کند امروز یاد جام جم بس که جام عشرت ما دوش مالامال بود!

6 نیست جز سودای او در چارسوی اعتبار نیست جز سودای او در چارسوی اعتبار

7 چون نگاه اندر هوای عشق او پر می‌زدم آشیان مرغ رنگم از شکست بال بود

8 بس که سنجیدم به صبح شادمانی شام غم کوه در میزان هجرش وزن یک مثقال بود

9 حبذا طغرل که بیدل می‌سراید مصرعی ماضی و مستقبل این بزم حیرت حال بود

عکس نوشته
کامنت
comment