- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هرکجا شوق توام ساغر کش آمال بود صبح عشرت سربلند و شام غم پامال بود
2 داشتم از زلف او سرمایه عیش ابد تا سواد خط او بر روی دولت خال بود
3 دیده آیینه بر رویش گشودند در ازل عرض جوهر در زبان صورت او لال بود
4 میزدم هر لحظه من دستی به دامان دعا چون الف قدم به یاد ابروی او دال بود
5 خاطر ما کی کند امروز یاد جام جم بس که جام عشرت ما دوش مالامال بود!
6 نیست جز سودای او در چارسوی اعتبار نیست جز سودای او در چارسوی اعتبار
7 چون نگاه اندر هوای عشق او پر میزدم آشیان مرغ رنگم از شکست بال بود
8 بس که سنجیدم به صبح شادمانی شام غم کوه در میزان هجرش وزن یک مثقال بود
9 حبذا طغرل که بیدل میسراید مصرعی ماضی و مستقبل این بزم حیرت حال بود