بیدل دهلوی

بیدل دهلوی

بیدل دهلوی
بیدل دهلوی

هرجا دلی تپیدن شوق خیال از بیدل دهلوی غزل 821

غزل 821 ام از 2828 غزلیات

هرجا دلی تپیدن شوق خیال داشت

1 هرجا دلی تپیدن شوق خیال داشت گرد به باد رفتهٔ من رقص حال داشت

2 روزی که عشق زد رقم ناتوانی‌ام چون خامه استخوان تنم مغز نال داشت

3 رازم ز بی‌نقابی اظهار اشک شد عریانی اینقدر عرق انفعال داشت

4 درکیش عشق ساز رهایی ندامت است افسوس طایری ‌که به دام تو بال داشت

5 امروز نیست داغ تو خلوت‌ فروز دل خورشید ریشه در دل ماه از هلال داشت

6 از دل به غیر شعلهٔ آهی نشد بلند عرض سراسر چمنم یک نهال داشت

7 در بحر احتیاج ‌که موجش تپیدن است آسایشی که داشت لب بی‌سؤال داشت

8 بیهوده همچو صبح دمیدیم و سوختیم فصل بهار بی ‌نفسی اعتدال داشت

9 دل خون شد و کسی به فغانش نبرد پی این چینی شکسته زبان سفال داشت

10 از دل غبار هستی موهوم شسته‌ایم رفت آنکه لوح آینهٔ ما مثال داشت

11 عمرم‌،‌کی‌ آمدم که دهم عرض رفتنی تهمت خرامی‌ام قدم ماه و سال داشت

12 تنها نه بیدل از تپش آرام منزل است هر بسمل‌، آشیان طرب‌، زبر بال داشت

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر هرجا دلی تپیدن شوق خیال داشت

شاعر شعر هرجا دلی تپیدن شوق خیال داشت چه کسی است ؟

شاعر شعر هرجا دلی تپیدن شوق خیال داشت بیدل دهلوی می باشد.

شعر هرجا دلی تپیدن شوق خیال داشت در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر هرجا دلی تپیدن شوق خیال داشت چیست ؟

قالب شعر هرجا دلی تپیدن شوق خیال داشت غزل است

مضمون اصلی شعر هرجا دلی تپیدن شوق خیال داشت چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر