-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بههر جا پرتو حسنت برافروزد چراغ من سیاهی افکند در خانهٔ خورشید داغ من
2 به بو یی زپن بهارم وا نشد آغوش استغنا عیار شرمگیرید از تریهای دماغ من
3 به رنگ نشئهٔ می رفتهام زین انجمن اما همان خمیازه نقش پاست در یاران سراغ من
4 حباب اینجا عرق تا چند برروی هوا مالد پری را از نگونی منفعل دارد ایاغ من
5 شبستانها درین دشت انجمن ساز جنون دیدم سیاهی تا کجا افتاده است از روی داغ من
6 جهانی جستجویم دارد و من نیستم پیدا نفس سوز ای هوس تا آتش افتد در سراغ من
7 غبار از خاک میبالم شرار از سنگ میجوشم به هر صورت خیال او نمیخواهد فراغ من
8 تماشای بهار انشا خط نارستهای دارم هنوز از سایه قامت میکشد دیوار باغ من
9 ازین آب و هوا بیدل به رنگ غنچه مختل شد مزاج بوی گل پرورده ناموس دماغ من