- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هرکجا گر گردبادی حلقه میسازد غبار حلقههای دام امید است چشمانتظار
2 میرود دل از برم هر دم به یاد جلوهاش وز خرامش نیست در دستم عنان اختیار
3 باختم با آب حیوان من به لعل او گرو تا شود روشن خفای این سخن از لعل یار
4 میگدازد همچو روغن شمع رخسارش دلم میکشد گر نبض زلفش روغن از دود شرار
5 روز وصل است ای نگه گیر از رخ او لذتی تا که در ایام هجرانت تو را آید به کار!
6 دانه تخم امید تیشه فرهاد را کی کند تمهید غیر از دامن این کوهسار؟!
7 قامت سرو سهی انگشت حیرت میشود بیندش اندر چمن گر شوخی رفتار یار
8 از صدای نغمه این آواز میآید به گوش نیست جز تنبور دیگر یک حریف پردهدار
9 ای خوشا طغرل ازین یک مصرع بحر سخن شانهای در کار دارد ریشخند روزگار!