1 دردی که بسوی چاره ساز آیی کو؟ سوزی که بصد عجز و نیاز آیی کو؟
2 رفتی به امید توبه گر راه گناه عمری که روی این ره و باز آیی کو؟!
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 پوشیده پرده گر دوست روی سیاه ما را رنگ خجالت آورد بر رو گناه ما را
2 پیری خلاص میکرد ما را از روی عالم گر سنگ ره نمیشد عینک نگاه ما را
1 با نازکی حسن تو، کی تاب حجاب است برروی تو، افروختن چهره نقاب است!
2 از آتش آن چهره، دل سنگ گدازد تا دیده ترا، خانه آیینه خراب است
1 درد رنجوران تو، درمان چه میداند که چیست؟ شام مهجوران تو، پایان چه میداند که چیست
2 شور مجنون ترا، صحرا نباشد احتیاج آتش جانسوز دل، دامان چه میداند که چیست؟!
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **