-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 کجاست بخت که تنگش کسی ببر گیرد نگین لعل لبش نقش بوسه بر گیرد
2 چنین که صحبت من با زمانه در نگرفت عجب که بر سر خاکم چراغ در گیرد
3 بغیر اشک کسی حال دل نمی داند همیشه طفل ز دیوانگان خبر گیرد
4 همای تربیت عشق جانور کندش اگرچه بیضه فولاد زیر پر گیرد
5 نه آن دهان بشکایت گشاده زخم ستم که سعی بخیه لبش را بیکدگر گیرد
6 من آن نیم که کند یار اجتناب از من همیشه صحبت آتش بشمع در گیرد
7 بنای خانه آسودگی کلیم نهاد کزین خرابه همین خشت زیر سر گیرد