غم کجا شد که به جان آمدم از از قدسی مشهدی غزل 304

قدسی مشهدی

آثار قدسی مشهدی

قدسی مشهدی

غم کجا شد که به جان آمدم از شادی خویش

1 غم کجا شد که به جان آمدم از شادی خویش هیچ‌کس نیست چو من دشمن آبادی خویش

2 دیر می‌کشت در آن کوی غمم، دور شدم خویش برخاستم از جای به جلادی خویش

3 هر گلی حلقه دامی‌ست درین راه مرا می‌روم سوی قفس از پی آزادی خویش

4 گفتی از من گذر، از خود نتوانی چو گذشت نگذرم از تو، ولی بگذرم از وادی خویش

عکس نوشته
کامنت
comment